سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حرف های من با بابا
[ و ابو جعفر محمد بن على باقر از او ( ع ) حکایت کرد که فرمود : ] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود ، یکى از آن دو برداشته شد پس دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید : امّا امانى که برداشته شد رسول خدا ( ص ) بود . و امّا امانى که مانده است آمرزش خواستن است . خداى تعالى فرماید « و خدا آنان را عذاب نمىکند حالى که تو در میان آنانى و خدا عذابشان نمىکند حالى که آمرزش مىخواهند » [ و این از نیکوتر لطایف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشکار کردن . ] [نهج البلاغه]
پیوندها
صفحه اول
پیام رسان
پارسی بلاگ
اوقات شرعی
پست الکترونیک
برچسب ها
مهدیه تهران
عزیزم
جانم
بابایی
شب یلدا
کلمات مقدس
مرهمی
شب قدر
سال 89
بی معرفت
ویرایش
صفحات اختصاصی
2 بهمن
ویرایش
عناوین یادداشتهای
بعد از دو...
رضایت خدا
عید فطر...
پیشاپیش...
این روزها...
یا صاحب...
اول ماه...
21 آذر
باز یک...
عرفه ،...
عناوین یادداشتها[38]
بایگانی
حرفهای من بابا[10]
سلام بر بابای...[1]
کلمات مقدس[1]
محرم از راه...[1]
بابایی عیدت...[1]
بعد از دو ماه[1]
یک لیوان آلوچه[1]
ویرایش
پیوند دوستان
پیاده تا عرش
توسعه سینمای...
تو میتونی !!...
تا ریشه هست،...
ESPERANCE55
آواز یزدان
ویرایش
مدیر وبلاگ
حرف های من با بابا
من 86 بابای خوبم از دست دادم . من و بابا خیلی همدیگر دوست داشتیم . من تو این وبلاگ تمام حرفهایی که با بابام دارم می زنم ،شاید بعضی حرفها رو هیچ وقت روم نمی شد، باهاش بزنم ولی الان و اینجا می زنم
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 54315
کل یادداشتها ها : 38
خبر مایه
روز پدر بر زیباترین پدر دنیا مبارک باشد
یک دختر
سلام بر بابای خوشگل و مهربون
خوب بابایی
اول یک معذرت خواهی از محضرگرامیت دارم که ببخشید دیر به سراغت آومدم یکمی سرم شلوغ بود. این چند وقت خیلی کار داشتیم
بابایی اول همه روز تولدت 10 تیر بهت تبریک می گم و 70 دمین سال تولدت تبریک می گم و 70 بوس نثرات می کنم و 70 آرزو دعای خیر در حقت می فرسم
بابایی مهربونم روز پدر بهت تبریک می گم خوشگلم مهربون دلم برای تنگ شده می دونی چقدر اس ام اس قشنگ برات نگه داشتم که بهت بگم چقدر دوست دارم
بابایی امسال نشد برم اعتکاف ، مامان دیسک کمرشو عمل کرد و دست چیشو امروز 11 روز هستش که عمل کرد ، الحمدلله حالش خیلی بهتر هستش به حق دعای شما
بابایی یاد خوابی که اول ماه رجب دیدم افتادم ، عجب خواب خوبی بود که اومدی برام دعا کردی و این ماه بهم تبریک گفتی و من هم به شما تبریک گفتم
بابایی شاید خبرهایی باشد شاید دعا کن در حقم نمی دونم بگم یا نه رفته کربلا بزار از کربلا برگرده شاید خبری بشه شاید هم خبری نشده هر چی خیره
بابایی یاد اولین سالی که رفتم اعتکاف افتادم با نفیسه رفتم خیلی خوش گذشت مسجد جامع جمهوری ، هیچ وقت اون برق نگاه چشمات یادم نمی ره که با چه ذوقی اومدی دنبالمون و تمام دلت به دعای دخترانت خوش بود و همونی شد که تو می خواستی
بابایی التماس دعا
دارن اذان مغرب می گن برم نماز
یاعلی خوشگلم
اولین دیدگاه را شما بگذارید
امام زاده...
طراحی پوسته توسط تیم
پارسی بلاگ